صرف‌نظر از نگاه‌های سیاه و سفید درباره خانواده و حکومت پهلوی، بررسی روایت‌های دقیق از افرادی که خود درون این سیستم بوده و زیر و بالای آن را از نزدیک لمس کرده‌اند، تصویر واقعی‌تری از این حکومت به دست می‌دهد.

در ادامه نگاهی می‌اندازیم به خاطرات عطاءالله خسروانی فردی که در دوره حکومت پهلوی وزیر کار، وزیر کشور، دبیر کل حزب ایران نوین و … شد.

وی چهار برادر به نام‌های شهاب‌الدین، خسرو ،مرتضی و پرویز داشت که همگی مناصب نظامی و سیاسی داشتند. پرویز خسروانی معاون نخست وزیر و رئیس سازمان تربیت بدنی و تفریحات سالم ایران، سپهبد ارتش شاهنشاهی و بنیانگذار تیم تاج (استقلال تهران) بود که ماجراهایش در عرصه ورزش ایران نقل محافل آن دوران بود و هنوز هم گاه و بیگاه از آن یاد می‌شود.

خسروانی

نظر خسروانی درباره دولتی که با کودتا سقوط کرد

کودتای ٢٨ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی که با همکاری سازمان «سیا»، سازمان اطلاعات سری انگلیس مشهور به «ام‌آی ۶» و عناصری در ارتش ایران انجام شد، دولت محمد مصدق را سرنگون کرد. این کودتا و کارنامه شخص محمد مصدق یکی از بحث‌ برانگیزترین وقایع تاریخ معاصر ایران به شمار می رود. عطاءالله خسروانی به عنوان یکی از افرادی که اتفاقات آن سال ها را از نزیک شاهد بوده در خصوص محمد مصدق معتقد است: در بدو امر همه‌ ملت حتی خود شاه حمایت می‌کرد از مصدق و گروه مصدق واقعاً قابل قبول بود.

خسروانی به محبوبیت دکتر مصدق در میان اقشار مختلف اشاره می کند و می گوید: محبوبیتی داشت در این طبقه (دانشجویان) و در توده مردم و روشش. مصدق می‌توانست خیلی خدمت بکند به ایران ولی متأسفانه از آن‌جایی که یک فرد اجتماعی اگر در موقع کار آن روابط با مردم را قطع کند بی‌اطلاع می‌ماند، اقداماتی که شد روش‌هایی که شد دسته‌بندی‌هایی که در دانشگاه. 

او انتقادهایی هم به دکتر مصدق دارد و معتقد است: اواخر، مصدق از اطاق خارج نمی‌شد. آن مصدقی که ما می‌شناختیم و طرفدارش بودیم نبود. یک مصدقی بود که در یک محدوده‌ کوچک منزل و تختخواب هم دفترش بود هم کابینه‌اش بود و مصدق بی‌اطلاع از خارج بود. در همان زمان شما شاید به خاطر بیاورید در کوچه و خیابان‌ها هر روز دکان‌ها مجبور بودند و باز کنند. ناراحتی عمومی وجود داشت. چرا مصدق، مصدق هم به جای خودش خدمت‌هایی کرده هر کسی را باید در نظر من خدمت و اشتباهاتش را از هم جدا کرد و بعد ارزیابی کرد و دقیقاً گفت در چه موردی به چه علت اشتباه کرده.

برشی از تاریخ پهلوی همراه با بحران اقتصادی، تورم و اعتصاب

در شرایطی که محمدرضا پهلوی خطر سقوط را در جریان حوادث منجر به کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲به خوبی حس کرده بود، علاوه بر بحران اقتصادی فراگیر در کشور، احتمال خطر دربار را نیز گوشزد می‌کرد و با راهنمایی و ارشاد حامی قدرتمند خود یعنی آمریکا تصمیم گرفت دست به انجام اصلاحات بزند. آمریکا از رژیم وابسته به خود می خواست که دست به تحول فریبکارانه بزند و اصلاحاتی را شروع کند که توده های کارگر و دهقان راضی شوند؛ آنها را سرگرم سازد و شعارهای کاذب را رواج دهند. این شعارها در حدود زمین برای دهقانان و آسایش و رفاه برای کارگران باشد تا از قهر انقلابی جلوگیری کند.

  علی امینی نخست وزیر دوره پهلوی

  علی امینی نخست وزیر دوره پهلوی

کلیک کنید خواندنی است:   مشکلات کودکان بی‌سرپرست و چند روش برای کمک به آنها

به این ترتیب شاه ابتدا برای زمینه سازی اصلاحات، جعفر شریف امامی را به نخست وزیری انتخاب کرد اما مدتی بعد او را برکنار کرد و علی امینی را انتخاب کرد. هرچند شاه بعدها در گفت‌وگویی با یک خبرنگار آمریکایی اظهار داشت، دولت کندی او را به انتخاب امینی برای نخست وزیری انتخاب کرده بود.

عطاءالله خسروانی که در این دوره وزارت کار را عهده‌دار بود در خصوص مشکلات این زمان می گوید: «از همه مشکل‌تر بحران اقتصادی بود، تورم بود، اعتصابات ادامه داشت. من یادم هست که هم آبادان و هم اصفهان، من وقتی رفتم سه روز چهار روز بعد از تشکیل کابینه مجبور شدم بروم به اصفهان. وقتی من رسیدم به اصفهان تمام چهارباغ تا تمام توی کارخانجات را کارگر گرفته بود واقعاً اگر یک دوتا ناطق خوب پیدا می‌شد در آن‌ موقع، سرشناس و نطق می‌کرد، به همان دلایلی که گفتم پسیکولوژی جمعیت می‌توانست همان روز آشوب به پا کند چون سه روز این وضع همین‌طور ادامه داشت». (نوار شماره: ۲)

پایگاه‌هایی خاص که برای ادامه فساد، مقاومت و شایعه‌سازی می‌کردند

دولت علی امینی خیلی زود و قبل از اینکه بتواند اصلاحاتی که مدنظر داشت به سرانجام برساند، کنار گذاشته شد. خسروانی معتقد است دشمنی‌هایی با امینی می‌شد که اجازه کار کردن به او نمی‌دادند. او می گوید: آقای دکتر امینی چون از ناراحتی‌ها و فساد و این‌ها که گفته می‌شد اطلاع داشتند ایشان برنامه را با شدت عمل شروع کردند این شدت عمل ایشان یک مقاومت‌هایی را در مقابل داشت مخصوصا به‌اصطلاح کسانی مورد اتهام بودند که در ایران پایگاه‌های خاصی داشتند و این پایگاه‌ها دارای یک عواملی بودند برای جلوگیری و همین باعث شد که یک عده از بدو شروع مقاومت‌های غیرمنطقی در جلوی کابینه قرار بگیرند.

او این مقاومت‌ها در مقابله با کارهای اجرایی دولت امینی را منفی می داند و معتقد است: موجب می‌شد که مقاومت‌های چیز داشته باشیم و متأسفانه باید بگوییم که مملکت ما یک عده‌ شایعه‌ساز همیشه داشته است که در اثر ساختن شایعات به وجود آوردن یک جو نامناسب را ایجاد می‌کردند.

دلایل شکست اصلاحات ارضی

تصویب قانون اصلاحات ارضی در دی‌ماه ۱۳۴۰ صورت گرفت اما اجرای این برنامه نیازمند صرف هزینه‌های زیادی بود. دولت آمریکا در این مورد به ایران قول مساعدت داده بود تا هر چه سریعتر اصلاحات، جامعه عمل بپوشد و نیات آمریکا عملی شود. یک ماه پس از تصویب قانون اصلاحات ارضی در بیستم بهمن‌ماه ۱۳۴۰، چستر پاولز مشاور کندی در امور آسیا و آفریقا برای حمایت مستقیم از این قانون وارد ایران شد و در بدو ورود برای نخستین‌بار عبارت انقلاب سفید را به کار برد.اما هرچه که بود اصلاحات ارضی با مشکلات زیادی مواجه شد.

کلیک کنید خواندنی است:   تا چه حد و مرزی می‌توانید با کودکان شوخی کنید؟

خسروانی به عنوان یکی از افراد حاضر در این اصلاحات معتقد است که دولت علی امینی «خیلی سعی کردند به ‌اصطلاح خودشان آمپولی به بازار بزنند که رونقی در بازار پیدا شود. ولی متأسفانه با مسافرت‌هایی که کردند و مأمورینی فرستادند پول لازم به موقع نرسید پس از چند ماه این ملتی که با آن شدت منتظر بود چیز را ندید… نتیجه‌ای نداد و اصلاحات ارضی هم صاحبان املاک بزرگ و فئودال‌ها مقاومت می‌کردند و نمی‌خواستند بشود. برای همین خاطر اگر خاطر شما باشد شروع اصلاحات ارضی را ارسنجانی تقریباً از املاک خود امینی شروع کرد برای این‌که بفهماند که این جدی است. خب این مسائل تولید یک اشکالاتی برای پیشرفت کابینه بود و بعد عدم هماهنگی در دستگاه دولت».

او نتیجه می‌گیرد با شرایطی که وجود داشت دولت علی امینی نمی‌توانست کار انجام دهد زیرا «نه اکیب مجهز به ‌اصطلاح حزبی داشت که بتواند با مقاومت و مردم را چیز داشته باشد نه مردم را به حال خودشان گذاشته بودند که ایشان بتوانند با نطق و خطابه‌ای که بسیار هم زحمت می‌کشید شاید تا اندازه‌ای هم بیشتر از حد بود می‌کرد. طبعاً وقتی کار پیشرفت نمی‌کند آدم مجبور می‌شود با حرف نگه دارد حرف را یک مدت معینی می‌پذیرند».

خسروانی: آن‌قدر که می‌دانم هویدا آدم دزدی نبود ولی آدم دزدپروری بود

امیرعباس هویدا به عنوان فردی که ۱۳ سال در سمت نخست‌وزیری حکومت پهلوی بوده، کارنامه‌اش دارای حرف و حدیث‌های زیادی است. عطاءالله خسروانی به عنوان فردی که با هویدا در یک رقابت پیدا و پنهان نیز بوده دیدگاه‌های خاصی درباره او دارد. خسروانی معتقد است «هویدا در بدو امر خب می‌دانید نخست‌وزیر شد، ایشان برای تحصیلاتش در ایران کمتر بوده، فرانسه و در بیروت و بلژیک تحصیل کرده بود. زبان فارسی را با لهجه صحبت می‌کرد در بدو امر، بعضی لغات فارسی را اگر نشنیده بود عوضی می‌خواند ولی آدمی بود کتابخوان، دو سه زبان خارجی می‌دانست، ایران را نمی‌شناخت و ایرانی را هم نمی‌شناخت. نه روحیه ایرانی و نه ایران را می‌شناخت. 

خسروانی معتقد است که هویدا «یک آدمی بود که … هر چه بیشتر ماند بیشتر علاقه‌مند شد به میزش و یک سری اشخاص، خودش آدم من آن‌قدر که می‌دانم دزدی نبود ولی آدم دزد پروری بود، آدم‌های کثیف زیاد دورش جمع شده بود و علتش هم این بود که از مهمانی بدش نمی‌آمد و در مهمانی‌ها متعهد می‌شد مخصوصاً مهمانی طبقات خیلی بالا و این در مقابل تمام آن درخواست‌ها تسلیم می‌شد. ما بارها برخورد پیدا می‌کردیم چه در دولت چه در خارج دولت».

  خسروانی در کنار هویدا

  خسروانی در کنار هویدا

کلیک کنید خواندنی است:   دلایل پنهان پرخاشگر شدن کودکان امروزی

البته نباید فراموش کرد که هر چند خسروانی بر حسب ظاهر به نخست‌وزیری هویدا تن داده بود اما پست نخست‌وزیری را حق خود دانسته و بر این باور بود که پس از کسب مقام دبیر کلی حزب ایران نوین، ریاست دولت حزبی حق او است. او معتقد است که «هویدا یک مرد خوبی بود، اگر فیلسوف می‌شد، هویدا مرد خوبی بود اگر سفیر در یونسکو می‌شد، هویدا مرد خوبی بود اگر همان سه سال بعد استعفا می‌داد. هویدا آلوده شده بود به مهمانی، هویدا کارها را جدی نمی‌گرفت، هویدا خودش آن‌طوری که من می‌دانم دزدی نمی‌کرد ولی هر چه دزدی بود به نام او می‌شد».

بی‌عدالتی در توزیع درآمد و ثروت و تقسیم قدرت وجود داشت

خسروانی مانند بسیاری از افراد حاضر در حکومت پهلوی، در آسیب‌شناسی که از این حکومت داشته‌اند، «بی‌عدالتی» را یکی از موضوعات مهم دانسته است. او معتقد است بی‌عدالتی متوجه دو موضوع بود «بی‌عدالتی در توزیع درآمد و ثروت، بی‌عدالتی در تقسیم قدرت سیاست اداری».

خسروانی در خصوص این دو موضوع می‌گوید: «موضوع اول بیشتر مورد گله بازاریان، صاحبان صنایع واقعی، بازرگانان با سابقه صاحبان حرفه‌های فکری مانند پزشکان، استادان معلمین، کارمندان صحیح‌العمل و علت آن را نیز بی‌سیاستی و بی‌برنامگی دولت در رواج فعالیت‌های زمین بازی، سوءاستفاده‌های مالی در پناه قدرت‌های دولتی مانند حق دلالی‌های بزرگ واگذاری مقاطعه‌های بزرگ به کسانی که مجری انجام کار نبوده و با دریافت وجوه کلانی به دست‌های دوم واگذار می‌کنند. واگذاری بعضی از انحصارات بازرگانی و اجازه ورود بعضی از کالاها به یک یا چند نفر ایجاد محدودیت‌هایی در خدمات شهری در شهرها و تغییر آن در بعضی مواقع بنا به خواسته‌ی اشخاص و دادن امکان سوءاستفاده موضوع دوم تقسیم غیرعادلانه‌ی قدرت سیاسی و اداری که قبلاً علت مفاسد آن معروض شد. بیشتر متوجه کارمندان دولت، دانشگاهیان می‌باشد»

منبع: ایرنا



Source link

سهام:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *