تولید و رونق تاریخ شفاهی در دهه اخیر، اتفاق مبارکی است که باید آن را با فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد. اکنون «تاریخ شفاهی» به یک گونه پرطرفدار و پررونق در صنعت نشر و فضای فرهنگی و ادبی کشور تبدیل شده است. نهادها، مراکز، ناشران دولتی و غیر دولتی و حتی اشخاص حقیقی آثاری در این زمینه تولید و منتشر کردند و می‌کنند. درباره تاریخ شفاهی زیاد گفتند و نوشتند که تکرار دوباره آن ملال آور است. از جمله فعال‌ترین بخش‌ها در زمینه انتشار آثار تاریخ شفاهی، نهاد‌های دولتی غیر دولتی حوزه دفاع مقدس است.

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس (زیر نظر سپاه) نیز یکی از مراکزی است که در سال‌های اخیر آثار قابل توجهی را در زمینه تاریخ شفاهی فرماندهان جنگ منتشر کرده است که از جمله آنها می‌توان به «تاریخ شفاهی محسن رضایی (فعلا ۲ جلد)»، «تاریخ شفاهی حسین علایی»، «تاریخ شفاهی سیدیحیی صفوی» و غیره. به دلیل جایگاه بالای این فرماندهان که مسئولیت‌های اصلی را در دوران دفاع مقدس بر عهده داشتند و به نوعی مدیریت جنگ در دست آنان بوده است، تاریخ شفاهی آنها بسیار پراهمیت است. از همین منظر برای علاقه‌مندان به تاریخ دفاع مقدس، مطالعه خاطرات این فرماندهان همیشه مورد توجه بوده است. آخرین کتابی که از این مجموعه مطالعه کردم، «تاریخ شفاهی حسین علایی» و «تاریخ شفاهی سیدیحیی صفوی» است که تا کنون دو جلد از آن منتشر شده است. هر کدام از آثار تاریخ شفاهی منتشر شده این مرکز را می‌شود به صورت جداگانه بررسی و نقد کرد که مجال دیگری می‌طلبد و خود مرکز می‌تواند پیشقدم باشد و جلساتی با حضور نویسندگان و کارشناسان در این زمینه برگزار کند. از این که بگذریم، اگر کتاب‌های تاریخ شفاهی منتشر شده این مرکز با دقت بیشتر مطالعه شود، چند نکته مهم در این آثار دیده می‌شود که تذکر آنها برای ادامه مسیر تاریخ نگاری صحیح دفاع مقدس خالی از لطف نیست. البته نکاتی که اشاره می‌شود در همه آثار یکسان نیست، اما کم و بیش در همه آنها وجود دارد. همچنین این اشکالات و نکات، منحصر در کتاب‌های منتشر شده مرکز اسناد و تحقیقات دقاع مقدس نیست بلکه در دیگر آثار تاریخ شفاهی هم دیده می‌شود:

۱️ / تحلیل‌های بعد از جنگی 

بخش قابل توجهی از کتاب‌های تاریخ شفاهی، خاطرات شخص مصاحبه شونده نیست بلکه تحلیل‌ها و نظرات او درباره اتفاقات و حوادث جنگ است. به عبارت دیگر راوی، خاطرات شخصی خود را از آن روز‌ها و اتفاقات نمی‌گوید بلکه تحلیل هایش را که بعد از جنگ با مطاله کتاب‌ها و از جای دیگر بدست آورده، بیان کرده است. یعنی اتفاقات، عملیات‌ها و صحنه‌های جنگ را با نگاه و تحلیل بعد از حنگی که همه چیز مشخص و معلوم شده است، تعریف می‌کند. خاطرات به گونه‌ای بیان می‌شود که انگار همه اتفاقات و حوادث را از قبل می‌دانسته است. مثلا می‌گوید: به نظر من اگر اینطور می‌کردیم بهتر بود. من می‌دانستم این اشکالات به عملیات وارد است. ما نباید این کار را می‌کردیم. من گفته بودم که این عملیات، شکست می‌خورد و از این گونه قبیل عبارات. خلاصه این که مصاحبه شونده در جایگاه «دانای کل» نشسته و به گونه‌ای حوادث و اتفاقات را روایت می‌کند که انگار از پیش همه چیز را می‌دانسته و پیش بینی می‌کرده است. این دوستان نباید فراموش کنند که اگر الان سردار هستند و مقامی دارند در آن روز‌ها یک رزمنده و بسیجی ساده بودند و در جایگاهی نبودند که همه این چیز‌ها را بدانند. 

اگر این کتاب‌ها با دقت مطالعه شود، خواننده متوجه می‌شود هر جا که خود راوی در متن حوادث حضور داشته است، خاطرات تازه و نابی بیان می‌کند، اما در صحنه‌ها و جا‌هایی که حضور نداشته یا دستی از دور بر آتش داشته به کلی گویی و تحلیل‌های بعد از جنگی روی می‌آورد. مثلا بخش‌هایی از کتاب «تاریخ شفاهی حسین علایی» خاطرات شخصی او نیست بلکه تحلیل‌های او بعد از جنگ و بعد از حادثه است که با مطالعه اسناد و آثار دیگر کسب کرده است. نه این که تحلیل وقایع گذشته فی نفسه اشکالی داشته باشد بلکه غرض تذکر این نکته است که اینها خاطرات شخصی مصاحبه شونده و راوی نیست. در بخش‌هایی از کتاب دو جلدی «تاریخ شفاهی سیدیحیی صفوی» هم عینا همین مساله دیده می‌شود و همچنین دیگر آثار تاریخ شفاهی. 

کلیک کنید خواندنی است:   ابعاد سیاسی شخصیت امام رضا (ع) چگونه بوده است؟

به هر حال یکی از آسیب‌های آثار تاریخ شفاهی این است که حوادث و اتفاقات جنگ با نگاه و تحلیل امروزی روایت می‌شود. روایت تاریخ دفاع مقدس با نگاه و تحلیل امروزی نه تنها تحریف تاریخ جنگ را در پی دارد بلکه خود آثار را هم از استناد و اعتبار ساقط می‌کند.

۲️ /  سیاست زدگی آثار تاریخ شفاهی 

«سیاست زدگی» یکی از آسیب‌های جدی کتاب‌های تاریخ شفاهی و به طور کلی آثار دفاع مقدس در سال‌های اخیر است. متاسفانه در یک دهه گذشته هر چه جلوتر می‌آییم این سیاست زدگی در آثار بیشتر و شدیدتر می‌شود. «سیاست زدگی» یعنی آن که راویان، خاطرات خود و مسائل جنگ را با توجه به نگاه سیاسی و جناحی امروز خود بیان می‌کنند. جالب‌تر این که حتی به مواردی برمی خوریم که، چون دیدگاه‌ها و نظرات سیاسی راوی در دهه‌ها و سال‌های مختلف تغییر کرده، خاطرات و تحلیل‌های او از حوادث و اتفاقات جنگ نیز عوض شده است. به گونه‌ای که او یک خاطره یا یک حادثه را در دو دوره مختلف به دو گونه روایت کرده که گاهی این دو روایت باهمدیگر متناقض است. سیاست زدگی، موجب حذف و اضافه، کم رنگ و پررنگ شدن یا بالا و پایین کردن بسیاری از حوادث و خاطرات جنگ می‌شود. تاثیر نگاه‌های سیاست زده را در برخی از آثار و کتاب‌ها دفاع مقدس کاملا هویداست. 

۳️/ روایت تاریخ جنگ بدون فرمانده آن 

گفته شد که «سیاست زدگی» از جمله آسیب‌های جدی آثار هنری و ادبی دفاع مقدس است. برای روشن شدن این مسئله به ذکر چند مثال اکتفا می‌شود. سالهاست که آیت الله منتظری از آثار و کتاب‌های دفاع مقدس کلا حذف شده است. در حالی که آیت الله منتظری در آن دوره بعد از حضرت امام، شخصت دوم کشور و قائم مقام رهبری بود. او در بسیاری از حوادث و مسائل جنگ نقش داشته است. مسئولان جنگ و کشور در قم مرتب به ملاقات او می‌رفتند و فرماندهان ارشد سپاه و ارتش هر وقت از جبهه برمی گذشتند آخرین وضع جبهه را به او گزارش می‌دادند. چون دسترسی به امام برای فرماندهان کمی سخت‌تر و محدودتر بود و نیاز به هماهنگی داشت، خود امام توصیه کرده و اجازه داده بود که اگر مسئله یا سوالی داشتند و یا حکمی می‌خواستند از آقای منتظری بپرسند. خلاصه این که فرماندهان و مسئولان جنگ به طور مستمر با آقای منتظری ارتباط داشتند و به نزد او می‌رفتند. حال چگونه می‌توان آقای منتظری را از تاریخ دفاع مقدس حذف کرد؟

 در دهه اخیر همین اتفاق درباره میرحسین موسوی نخست وزیر و دو دولت دوران دفاع مقدس رخ داده است. یعنی موسوی و دولت‌های او هم در سال‌های اخیر از کتاب‌های جنگ دارد حذف می‌شود. به هر حال موسوی نخست وزیر و بالاترین مقام اجرایی کشور بوده است و بسیاری از مسائل جنگ در هیئت دولت بررسی و حل و فصل می‌شده است. محسن رفیق دوست وزیر سپاه در کابینه موسوی بوده است. وزارتخانه‌ها مستقیم یا غیرمستقیم درگیر جنگ بودند. بالاخره در دوره جنگ، نخست وزیر و دولتی و وزرایی وجود داشتند، اما در آثار دفاع مقدس به گونه برخورد می‌شود که انگار اصلا نخست وزیر یا دولت و کابینه‌ای وجود نداشته است.

نمونه دیگر، همین اتفاقا در سال‌های اخیر برای آقای هاشمی رفسنجانی در حال رخ دادن است. گویی اکنون نوبت هاشمی رسیده است که اندک اندک از آثار دفاع مقدس حذف شود. آقای هاشمی علاوه بر این که رئیس مجلس بود، از سال ۱۳۶۲ (قبل از عملیات خیبر) و در پی اختلافات ارتش و سپاه با حکم حضرت امام، فرمانده جنگ می‌شود. اختلافات ارتش و سپاه بعد از فتح خرمشهر به جایی رسید که امام به درخواست فرماندهان سپاه، آقای هاشمی را برای حل این اختلافات بعنوان فرمانده جنگ منصوب کرد. از عملیات خیبر به بعد و تا پایان جنگ، تصمیم گیری نهایی درباره همه عملیات‌ها و مسائل جنگ با آقای هاشمی بود، اما در برخی آثار تاریخ شفاهی و کتاب‌های دفاع مقدس، جنگ بدون هاشمی روایت می‌شود. روایت جنگ بدون حضور فرمانده آن چگونه ممکن است؟ تاریخی که بدون حضور فرمانده اش روایت شود چگونه تاریخی خواهد بود؟

کلیک کنید خواندنی است:   همایش بزرگداشت «حکیم توس» برگزار می‌شود/ دستگاه‌ها پای کار بیایند

 از شخصیت‌های سیاسی که بگذریم، این اتفاق درباره برخی فرماندهان جنگ نیز افتاده است. مثلا تاریخ جنگ در بسیاری از کتاب‌ها بدون حضور حاج داود کریمی نوشته و روایت می‌شود. این در حالی است که حاج داود کریمی در آن دوره، فرمانده سپاه تهران و چند مسئولیت مهم دیگر داشت. کریمی در روز‌ها و ماه‌های آغازین جنگ، ستاد عملیات جنوب را در اهواز راه اندازی کرد. اساسا زمانی که او با آغاز جنگ به جنوب رفت، بسیاری از سرداران و فرماندهان کنونی یا اصلا نبودند و یا یک رزمنده ساده بودند؛ بنابراین روایت ماه‌ها و سال‌های نخست جنگ بدون کریمی روایت ابتری خواهد بود. چرا تا کنون حتی یک کتاب درباره فعالیت‌ها و نقش حاج داود کریمی درباره دوران دفاع مقدس منتشر نشده است؟

اینها فقط چند نمونه شاخص بود و گر نه از این نمونه‌ها ده‌ها مورد دیگر می‌شود ذکر کرد. اشتباه نشود فعلا بحث بر سر نحوه عملکرد این شخصیت‌ها نیست، عملکرد این افراد را هم می‌شود نقد و بررسی کرد همچنان که عملکرد دیگر فرماندهان و مسئولان جنگ قابل نقد است. اما اکنون در برخی آثار و کتابها، جنگ به گونه‌ای روایت می‌شود که انگار منتظری و موسوی و هاشمی و کریمی و دیگران اصلا وجود خارجی نداشته اند.

۴️/ پیروزی‌ها و شکست‌ها هر دو جزو تاریخ جنگند

در برخی آثار تاریخ شفاهی شاهد هستیم که فرماندهان و راویان تا مقطع فتح خرمشهر را که دور دور پیروزی هاست بسیار مفصل و به اصطلاح پر و پیمان تعریف و روایت می‌کنند. حتی لحن روایت‌های این دوره متفاوت است. راویان در این دوره، خاطرات خود را با لحن محکم و پیروزمندانه تعریف می‌کنند و حتی «منم» می‌زنند که من این کار را کردم، من فلان جا رفتم یا فلان مطلب را گفتم. اما از عملیات رمضان (تیر ۶۱) که دور شکست‌ها و ناکامی‌ها شروع می‌شود، محافظه کارانه برخورد می‌کنند. بسیاری از حقایق را نمی‌گویند و یا اگر می‌گویند ناقص، کلی و مبهم بیان می‌کنند. اختصار، کلی گویی، مبهم گویی، اختلافات و گاه حتی تناقض گویی از جمله ویژگی‌های روایت‌ها و خاطرات در این مقطع از جنگ است. هر کس روایت خودش را بیان می‌کند و این روایت‌ها با یکدیگر اختلافاتی دارد و حتی گاه متضاد هستند. یا تا کنون کمتر شاهد بودیم که کسی سه چهارماه آخر جنگ را تبیین و تحلیل کند. حتی فرماندهان اصلی جنگ نیز در خاطرات و تاریخ شفاهی‌های خود کمتر – به جز برخی خاطرات کوتاه، پراکنده و جسته و گریخته- به اتفاقات تلخ این دوره می‌پردازند.

فراموش نکنیم که تاریخ جنگ، حاصل جمع همه پیروزی‌ها و شکست هاست. روایت صحیح و صادقانه پیروز‌ها و شکست‌ها هر دو ضروری است، چرا که ما همانطور که از پیروزی‌ها درس می‌گیریم از شکست‌ها نیز عبرت می‌آموزیم. 

۵️/ یک افسوس…

گاهی با مطالعه برخی کتاب‌های تاریخ شفاهی یا آثار دفاع مقدس افسوس خوردم که کاش فرماندهان و مسئولان جنگ از جمله محسن رضایی، سیدیحیی صفوی، علی شمخانی و دیگران، بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان رسمی جنگ که اسلحه خود را زمین گذاشتند بلافاصله قلم بدست می‌گرفتند و خاطرات خود را می‌نوشتند. کاش آنها پیش از آنکه پست‌های اجرایی و مسئولیت‌های سیاسی بعد از جنگ را بپذیرند خاطرات خود را صادقانه و صمیمانه می‌نوشتند و برای نسل‌های آینده باقی می‌گذاشتند. کاش این کار را قبل از این که هیچ پست و مسئولیتی بپذیرند، می‌کردند. خدمتی که آنها با نوشتن خاطرات خود می‌کردند کمتر از پستی نبود که قبول کرده بودند. نوشتن خاطرات یا انتشار آثار تاریخ شفاهی آن هم ۴۰ سال بعد از جنگ هرچند که بجا و ضروری است، اما آفاتی هم دارد از جمله این که بسیاری از جزئیات فراموش شده است و مهم این که حوادث و نگاه‌های بعد از جنگی قطعا در نحوه تعریف خاطرات راوی موثر است. این موارد از جمله آسیب‌های جدی تاریخ شفاهی است که از اعتبار آن تا حدود زیادی می‌کاهد. اگر این فرماندهان و مسئولان جنگ بدون فاصله خاطرات خود را می‌نوشتند، هم جزئی‌تر و کاملتر می‌بود و هم گرفتار آسیب‌هایی مثل تحلیل‌های امروزی و سیاست زدگی نمی‌شد.

کلیک کنید خواندنی است:   جشن شبکه‌های رادیویی در میلاد هشتمین اختر تابناک امامت 

۶️/ شهدا شرمنده ایم!

خوشبختانه بسیاری از شهدا نوشته‌ها و یادداشت‌هایی از خود به جا گذاشتند. بسیاری از فرماندهان نیز دفترچه یادداشت‌هایی همراه داشتند و فعالیت‌های خود را در جبهه می‌نوشتند. همچنین از عملیات فتح مبین به بعد راویان جنگ در کنار فرماندهان و در قرارگاه‌ها حضور داشتند و همه چیز را ثبت و ضبط کردند. همه این یادداشتها، دفترچه‌ها و نوشته‌ها حفظ شدند، اما در بایگانی‌های مراکز نظامی و متولی جنگ خاک می‌خوردند. یا به گفته محسن رضایی او در طول هشت سال جنگ ۴۰۰ نامه به امام نوشته است. حدود ۴۰ سال از پایان جنگ گذشته است، چرا این نوشته‌ها و یادداشت‌ها را منتشر نمی‌کنند؟ این یادداشت‌ها و نوشته‌ها قطعا مستندترین و بی واسطه‌ترین اسناد و مدارک دفاع مقدس هستند، چون آنها را کسانی نوشتند که در وسط میدان جنگ و سر صحنه حوادث حضور داشتند. انتشار بدون دستکاری و سانسور یادداشت‌ها و دفترچه‌های شهدا و نوشته‌های راویان جنگ باید از اولویت‌های مراکز و نهاد‌های متولی دفاع مقدس باشد نه این آنها را در کمد‌ها حبس کنند. انتشار بدون دستکاری و سانسور اسناد و مدارک شهدا و نوشته‌های راویان جنگ، حداقل مطالبه نسل‌های جدید و مردمی است که می‌خواهند تاریخ گذشته خود را بدانند. شما منتشر کنید و نگران مردم نباشید آنها می‌خوانند و خود قضاوت خواهند کرد. بعد از گذشت حدود ۴۰ سال از جنگ واقعا چه دلیلی و یا بهتر است بگوییم چه بهانه‌ای برای منتشر نکردن و یا سانسور یادداشت‌ها و دست نوشته‌های شهدا می‌تواند وجود داشته باشد؟ مگر این که در این یادداشت‌ها چیزی باشد که ما نخواهیم مردم بدانند. شهدا شرمنده ایم! شرمنده از این که اسناد و نوشته‌های شما به دست ما افتاده است و ما این آثار را این گونه دستکاری می‌کنیم و بر اساس منافع شخصی یا سیاسی خود آنها را مثله می‌کنیم.

۷️/ «تاریخ سازی» با «تاریخ شفاهی»

خلاصه، آنان که جنگیدند غالبا تاریخ جنگ خود را نیز نوشته اند و نیازی به تاریخ سازی برای آنها نیست. «تاریخ شفاهی» می‌تواند به تاریخ نویسی کمک کند، اما با تاریخ شفاهی‌های امروزی و سیاسی نباید «تاریخ سازی» کرد. بالاخره روزی همه اسناد، مدارک و نوشته‌ها منتشر و واقعیت‌ها روشن خواهند شد، در آن روز دیگر این گونه آثار «تاریخ شفاهی» دیگر اعتباری نخواهند داشت.

علی نورآبادی 

 پنج شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳



Source link

سهام:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *