۰۸:۰۱ – ۱۴ تير ۱۴۰۳
سیاست دولت آمریکا در قبال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در ابتدا در پوششی از بیطرفی و استفاده از وضعیت بهوجود آمده درگیری میان دو همسایه، برای بهرهبرداری حداکثری به نفع منافع این کشور بود.
آمریکا سعی میکرد در عین جلوگیری از پیروزی قاطع یکی از طرفین، سیاستی را اتخاذ کند که به تضعیف هر دو، که یکی دولتی انقلابی برآمده از نهضت اسلامی ایران و دیگری یک حکومت خودکامه تحت نفوذ شوروی بود، بینجامد.
با اینحال هر چه از آغاز جنگ فاصله گرفته شد و معادلات پیچیدهتر شدند، آمریکا مسیر مستقیمتری را به سوی حمایت از صدام و دولت بعث عراق در پیش گرفت و به حمایت علنی از او و جنگ تحمیلیاش علیه ایران پرداخت.
این روند که بهخصوص پس از پیروزیهای بزرگ ایران در عملیاتهایی مانند فتحالمبین و بیتالمقدس شروع شد، در جریان تحولات مرتبط با خلیجفارس به اوج خود رسید. همکاری ناوهای آمریکا با جنگندههای بعثی برای حمله به نفتکشهای ایرانی در خلیجفارس و نابودی پایانههای نفتی ایرانی، بهتدریج به یک جزء جداییناپذیر از راهبرد حمایتی آمریکا از عراق تبدیل شد.
۳۰ شهریور ۱۳۶۶، بالگردهای آمریکایی با شلیک موشک، یک کشتی تجاری ایران را غرق کردند. در این حمله سه نفر از کارکنان کشتی به شهادت رسیدند و ۲۶ نفر دیگر به گروگان نیروهای آمریکایی درآمدند. سخنگوی کاخ سفید رسما اعلام کرد که دستور حمله به کشتی ایرانی، شخصا از سوی رونالد ریگان، رئیسجمهور وقت آمریکا صادر شده است.
هفدهم مهر ۱۳۶۶ هم بالگردهای آمریکایی، سه قایق گشتی ایرانی را هدف قرار دادند و در ۲۷ مهر همان سال، چهار ناو آمریکایی به دو سکوی نفتی ایران حمله کردند. تداوم این مداخلات آمریکا در منطقه، در فروردین ۱۳۶۷ رخ داد که نیروی دریایی آمریکا در جوار تنگههرمز با کشتیهای جنگی ایران درگیر شدند و هواپیماهای جنگنده اف-۱۴ تامکت، سه قایق ایرانی را غرق کرده و دو ناوچه ایرانی سهند و سبلان را از کار انداختند که مجموع این اقدامات، همواره با سپاسگزاری و تقدیر سردمداران دولت بعث عراق همراه بود.
جلوگیری از شکست صدام به هر قیمتی
اما روند این مداخلات، زمانی به مرحله بغرنج خود رسید که دیگرخبری از حمله به اهداف نظامی و حتی سکوهای نفتی در کار نبود و موشکهای آمریکایی این بار، یک هدف کاملا انسانی وغیرنظامی را آماج حملات مرگبار خود قرار دادند: هواپیمایی مسافربری حامل مردان، زنان وکودکان غیرنظامی.۱۲تیر۱۳۶۷، ناو یو. اس. اس. وینسنس، مجهز به سیستم سپر جنگی که برای یک ماموریت شش ماهه درخلیجفارس مستقرشده بود، دو موشک۲ mr-sm بهسوی هواپیمای مسافربری ایرباس پرواز شماره۶۵۵جمهوری اسلامی شلیک کرد. ناخدا ویل راجرز بهعنوان فرمانده این ناو جنگی، تصمیمگیر اصلی این جنایت هولناک بود.
ایرباس ایرانی که فرودگاه بندرعباس را به مقصد دبی امارات ترک کرده بود، خیلی زود در مدار تشخیص ناو وینسنس قرار گرفت. با اینکه هواپیما به طور خودکار به انتشارکد شماره۳که مخصوص هواپیماهای غیرنظامی است، مبادرت کرده بوداما افسران ناوآمریکایی به بهانه درگیریهای رایج آن روز درمحیط اطراف ناو و در پهنه خلیجفارس، به این کدهای ارسالی با دیده تردید نگریستند. بلافاصله ارسال فرکانس هشدار به هواپیما انجام شد، اما ایرباس، به دلیل غیرنظامی بودن، قابلیت دریافت پیام هشدار نظامی را نداشت.
ناو آمریکایی مدعی شد که هواپیمایی که هر لحظه به ناو نزدیکتر میشد را یک جنگنده اف-۱۴ گمان کردهاند. این درحالی بود که هواپیمای مسافربری ایرباس ازنظراندازه، شکل وکیفیت پرواز، هیچ شباهتی بااین جنگنده مشهورندارد. با نزدیک شدن هواپیما، ستوان لوسی، افسر هماهنگکننده ارتباطات به دستور ناخدای ناو از ستاد مرکزی اجازه خواست تا با تداوم حرکت هواپیمای مسافربری به سوی ناو، به آن شلیک کند.
دقایقی دیگر، پیام رمزنگاریشدهای از پایگاه عملیاتی ناوگان پنجم آمریکا در منامه به ناو وینسنس ارسال شد که دستور شلیک را صار میکرد. هواپیمای مسافربری به نزدیکترین موقعیت خود به ناو رسیده بود که ناخدا راجرز، کلیدهای آتش سامانه موشکی ناو را فعال کرد و دوموشک کروز، برای شلیک آماده شد.
افسرمباشر شلیک، دستور را اعلام کرد و شخص فرمانده، کلید گارد سیستم شلیک را آزاد کرد. در حالی که کاپیتان رضائیان، هدایتگر هواپیمای مسافربری، تازه به برج مراقبت اطلاع داده بود که قصد اوج گرفتن دارد تا مسیرخود به سوی امارات متحدهعربی رادرپیشبگیرد، دوموشک مذکوربه سمت هواپیما به راه افتادو تنها ۸۴ ثانیه پس از شلیک، در مجاورت جزیره هنگام ومیان قشم و بندرعباس، با بدنه ایرباس برخورد و آن را منفجر و متلاشی کرد.
پیکرهایی که هرگز از سفر بازنگشتند
مجموع مسافران و کارکنان پرواز شماره ۶۵۵، ۲۹۰ نفر بودند؛ ۲۷۵مسافر عادی و ۱۵ خدمه، که از این میان، جدای از سرنشینان ایرانی، ۱۳نفر تبعه امارات، ۱۰نفر اهل هندوستان، شش نفر وابسته نظامی پاکستان، شش نفر تبعه یوگسلاوی و یک نفر هم اهل ایتالیا بودند. آنچه فاجعه را دلخراشتر کرد، وجود ۶۶ کودک زیر ۱۲ سال ایرانی در جمع جانباختگان هواپیما بود که همراه خانواده، برای گذراندن تعطیلات به مسافرت میرفتند.
با انفجار هواپیما، پهنه آبهای خلیجفارس را تکههای فولاد داغدیده هواپیما، ساکها و وسایل مسافران، و پیکرهای متلاشی و قطعه قطعه آنها دربرگرفت. امیر دریادار «ناصر سرنوشت»، فرماندهی عملیات گردآوری اجساد قربانیان را برعهده داشت. به گفته او، این عملیات، ۵۰روز به درازاکشیدکه با وجود صرف این زمان طولانی، تنها جسد ۱۷۸نفرازسرنشینان ایرباس شناسایی شدند. مطابق محاسبه کارشناسان وباتوجه به نوع موشک شلیکشده از سوی آمریکاییها، زمان برخورد موشک با هواپیما، پوست سر همه سرنشینان، از شدت انفجار و عوارض حاصل آن، از جا کنده شده است.
علی بندی، یکی از بازماندگان خانوادههای حاضر در این پرواز است که ۱۰عضو خانواده خود را بر اثر این حادثه هولناک از دست داد. به روایت او، شناسایی افراد خانوادهاش، ازجمله برادر و مادر او، صرفا از طریق لباسهایشان ممکن شد و شناسایی چهره، عملا امکانپذیر نبوده است. حسامالدین انصاریان، فرزند یکی دیگر از قربانیان این حادثه هم حکایت میکند که بهطور معجزهآسایی، تنها چند روز مانده به پرواز ایرباس ایرانی و در آن روزها که کودکی بیش نبوده است، از همراهی با پدر خود صرفنظر و از این حادثه نجات پیدا میکند. بااینحال، خاطره پدری که با شلیک آمریکاییها در این واقعه از او دریغ شد، همچنان بر غم و اندوه او میافزاید. پدری که برای درمان بیماری خود عازم دبی امارات شده بود، اما حتی جنازه بیجان و پیکر بیگناه او نیز به آغوش خانوادهاش بازنگشت.
اعطای نشان لیاقت به مباشران خطای انسانی
واکنش دولت آمریکا به این جنایت اسفبار، مانند همیشه آمیختهای از تزویر و ریا، پنهانکاری و عدم اعتراف به گناه بود. دولتمردان آمریکایی، سرشار از تبختر و غرور، هرگزحاضر به عذرخواهی هم نشدند. آنها درابتدا، اقدام ناو وینسنس را یک واکنش طبیعی برای دفاع از خود و منافع آمریکا تلقی کردند و کمیته مسئول برای رسیدگی به این حادثه از سوی دولت آمریکا هم در گزارشی با عنوان «تحقیقات رسمی درباره وضعیت حاکم بر سرنگونکردن پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر»، اعلام کرد که ناخدا راجرز، براساس اطلاعات دادهشده به او و زمان کمی که در اختیار داشت، کاملا حسابشده و در قالب قوانین رایج منازعات دریایی، به وظایف خود عمل کرده است.
شورای امنیت، پس از وقوع این جنایت هولناک، تشکیل جلسه داد که به صدور قطعنامه شماره ۶۱۶ انجامید. در این قطعنامه، اگرچه نسبت به شلیک مذکور و فاجعه پیشآمده ابراز ناراحتی شده است، اما نویسندگان، دولت آمریکا را هرگز محکوم نکردهاند. شورای سازمان بینالمللی هواپیمایی کشوری (ایکائو) هم این رویداد را یک حادثه غیرعمدی و بهدلیل اشتباه رادارها در تشخیص و شناسایی هواپیمای مسافربری اعلام کرد.
بااینحال، برخی محاکم بینالمللی مانند دیوان بینالمللی دادگستری لاهه، رأی به تنفیذ مصالحهنامه دادند که معنای آن، تعیین غرامت برای قربانیان از طریق حصول یک توافقنامه طرفینی بود. به دنبال آن، مبلغی بهعنوان غرامت برای سرنشینان و نیز خود هواپیما تعیین شد که دولت آمریکا، موظف به پرداخت آن بود.
منبع: روزنامه جام جم