سیاست خارجی کشورها و دولتها تأثیر گسترده و بسزائی در مناسبات منطقهای، فرامنطقهای و روندهای داخلی دارد و به همین دلیل از آن به عنوان یکی از ابزارهای مهم قدرت یاد میشود که میتوان بابه کارگیری ظرفیتهای موجود در آن، شرایط اقتصادی، سیاسی وفرهنگی راسامان داده و با اتکا به موقعیتهای ژئوپولیتیک کشورها، گامهای بلند و مستحکمی را در جهت توسعه در حوزههای مختلف برداشت.
کشور عزیز ما ایران بهواسطه موقعیت ژئوپولیتیکی خاص، همسایگی با ۱۵کشور وداشتن مرز آبی وخاکی بااین کشورها بهصورت طبیعی از یک قدرت بلامنازع منطقهای برخورداراست و میتواند به عنوان خط اتصال این کشورها ایفای نقش کرده و مزیتهای اقتصادی، امنیتی و سیاسی قابل ملاحظهای را برایمان به ارمغان آورد حال اگر این امکان بالقوه با قدرت دیپلماسی، همراه شود میتواند معادلات موجود را به شود منافع ایران رقم زده و محاسبات ائتلاف غربی برای انزوای ایران و سایر کشورهای منطقه را باطل کند؛ اتخاذ سیاست متوازن با همسایگان و گسترش همکاریهای سیاسی و اقتصادی با کشورهای عربی منطقه از راهبردهای کلان حوزه دیپلماسی در کشورمان است که به فراخور تحولات و شرایط حاکم بر منطقه مورد استفاده قرار گرفته و زمینه مناسبی رابرای جمهوری اسلامی ایران فراهم کرده تا جایگاه خود را در نظم نوین منطقهای تثبیت کند و زمینه هراس دولتهای استعمارگر غربی را که در اندیشه به یغما بردن ثروتهای این منطقه ژئوپولیتیک هستند، نقش بر آب کند. با مرور فعالیتهای انجام شده در حوزه دیپلماسی میتوان به این نتیجه رسید که سیاست خارجی کشورمان در دولتهای مختلف فراز و نشیبهای متعددی را پشت سر گذاشته است، اما سازگاری با تحولات جدید در محیط ژئوپلیتیک باعث شد تا تهران به این نتیجه برسد که کارآمدترین استراتژی سیاست خارجی، تعریف چند اصل کلان است تا برنامههای خرد و کلان مرتبط با این عرصه را با توجه به ویژگیهای ژئوپلیتیک محلی ومنطقهای تدوین ومنافع ملی و منطقهای را در سایه این راهبردها دنبال کند، از همین رو تقویت «همکاریهای منطقهای» و «بازدارندگی تهدید از منطقه» به عنوان دو رکن اساسی موردتوجه دیپلماتها قرارگرفت تاجایگاه ایران را در توازن قوای منطقهای ارتقا دهند، زیرا فقط در این صورت میتوان دستیابی به توسعه و امنیت پایدار را تضمین کرد.
گرایش ایران به همکاریهای منطقهای یا بازدارندگی تهدید از منطقه تا حد زیادی به جهت حرکت تحولات منطقهای و نحوه حضور ائتلاف غربی در منطقه بستگی دارد، اما در هر صورت جمهوری اسلامی ایران خواهان تداوم حضور فعال در مسائل منطقهای برای حفظ جایگاه متناسب خود در توازن قوای منطقهای است. تجربههای حضور ایران در لبنان، عراق و افغانستان نشان میدهد حضور فعال ایران در محیط اطراف خود بیشتر در شرایط بروز ناامنی فوری و به منظور حفظ امنیت پایدار و تقویت قدرت ملی بوده است. اما در این روند، گرایش ایران از حضور سخت و نظامی در منطقه به تدریج به حضور نرم و افزایش نفوذ سیاسی از طریق اتصال با گروههای سیاسی منطقه و حفظ نفوذ در دولتهای دوست تغییر مییابد.
نقش بی بدیل ایران در همکاری منطقهای
مداخله قدرتهای بزرگ در حوزه ژئوپلیتیکی غرب آسیا یکی از دلایل اصلی گسترش بحران در این منطقه است از همین رو عموم بازیگران جهانی از دیرباز به طور مفصل و راهبردی به این منطقه چشم دوختهاند تا از دستیابی به منافع و منابع سرشار آن بینصیب نمانند بنابراین اهتمام جدی را صرف ایجاد شکافهای متعدد در ساختارهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی غرب آسیا کردهاند. با پایان نظام دو قطبی که تحولات جدی را در سطح بینالملل ایجاد کرد، غرب آسیا نیز تحث تاثیر متغیرهای جدیدی قرار گرفت، تهدیدات نظامی در این منطقه افزایش چشمگیری یافت و به یکباره مسابقه تسلیحاتی جدی در دستور کار کشورهای مهم منطقه قرار گرفت. رشد و توسعه همکاری و همگرایی منطقهای در چارچوب منطقهای شدن، یکی از همین موارد بود که پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی تشدید شد، به طوری که این نوع روابط درون منطقهای در اثر شدت یافتن روند جهانی شدن، فراتر از مناطق توسعه یافته در مناطق در حال توسعه نیز به صورت یک الگوی تعامل متعارف در آمد. هراس قدرتهای استعمارگر از همگرایی کشورهای منطقه یکی از عوامل نفوذ آنها به غرب آسیا بود تا حدی که ایالات متحده آمریکا در راهبردهای خاورمیانهای خود اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدتی را دنبال کرده و توامان از ابزارهای متنوع سخت و نرم برای تحقق اهدافش در کشورهای مختلف این منطقه استفاده میکرد تلاش برای ایجاد تفرقه و چند دستگی بین دولتهای صاحب نفود منطقه غرب آسیا یکی از این برنامهها بود و به همین دلیل بود که توافق ایران و عربستان برای طرفهای غربی به ویژه آمریکا خوشایند نبود، زیرا منافع حاصل از آن برای منطقه، منافع آمریکا را به شدت تهدید میکرد.
نظم جدید مورد نظر آمریکا، مبتنی بر ایجاد توازن قوا و جلوگیری از ایجاد یک ابرقدرت منطقهای بود و در همین راستا پروژه ایران هراسی را کلید زدند تا جمهوری اسلامی ایران را یکی از تهدیدهای منطقه برای همسایگان تلقی کنند؛ توطئهای که با حمایت تهران از همسایگان خنثی شد از همین رو با ابزار تروریسم و تفکرات سلفی وارد شدند و جمهوری اسلامی ایران با تلاش مجاهدانه مدافعان حرم طومار داعش را از سر منطقه کم کرد و امنیت را به کشورهای غرب آسیا برگرداند همه این اقدامات در شرایطی انجام میشد که آمریکا در تلاش بود تا با کمک قدرتهای منطقه به طور موازی از قدرت گرفتن بیش از حد یک دولت که ـ جمهوری اسلامی بود ـ جلوگیری کند وازاین طریق باسهولت به اهداف سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود در منطقه برسد، اما جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از مهمترین بازیگران قدرتمند منطقهای بیشترین نقش را در ایجاد نظم منطقهای و شکل دهی به ساختارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی غرب آسیا ایفا کرد نقشی که همواره در حال رشد است و در حال حاضر برای همه قدرتهای منطقهای وفرامنطقهای ثابت شده است که تصمیمات مرتبط با غرب آسیا بدون حضور ایران غیرقابل اجراست و بازیگران منطقهای نباید از نقش سازنده تهران غفلت کنند.
بازدارندگی تهدید از منطقه
بازدارندگی یکی از ساز وکارهای راهبردی- تاکتیکی دولتها برای کاهش تهدید و افزایش ضریب امنیت کشور در برابر اقدامات تهاجمی دیگر دولتهاست. ایران از جمله کشورهایی است که همواره در معرض تهدید از سوی محیط پیرامونی خود قرار دارد از این رو دولتهای مختلف تلاش کردهاند با افزایش قدرت دفاعی و گسترش محیط امنیتی و افزایش ضریب بازدارندگی به واسطه ابزارهایی همچون نفوذ سیاسی- امنیتی، دیپلماسی دفاعی و افزایش توان و ظرفیت ضربه نخست و ضربه دوم، فرآیندها و ابزارهای بازدارندگی خود را بازتولید کنند.
طی سالهای اخیر و به دلیل وضعیت ویژه خاورمیانه به عنوان محیط امنیتی ایران، شکل دهی به ساز وکارهای بازدارندگی ازسوی جمهوری اسلامی ایران اهمیت گستردهای پیدا کرد. خاورمیانه به دلیل افزایش بیثباتی، بحران، تحرک بالای گروههای تروریستی، حضور قدرتهای فرامنطقهای وشکل گیری دولتهای ضعیف اکنون در وضعیت آشوبزده قراردارد و چنین وضعیت وروندی سبب سازافزایش تهدیدات امنیتی درمحیط پیرامونی ایران شده است. دراین قالب، جمهوری اسلامی ایران تلاش کرده از طریق ساز وکارهای ترکیبی ضریب بازدارندگی خود را افزایش دهد.
رخدادهای سال ۲۰۱۱ به این سو، نقشیابی گروههای تروریستی در محیط امنیتی ایران، افزایش حضور نظامی قدرتهای فرامنطقهای و تهدیدات نامتقارن باعث شد تا ایران تلاش کند از طریق حضور مستشاری در سوریه و افزایش ظرفیت متعارف نظامی با توان ضربه متقابل از طریق موشکهای بالستیک و دوربرد، بازدارندگی خود را افزایش دهد. طی سالهای اخیر بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران بازدارندگی تدافعی به معنای ضربه دوم بوده، اما در مقاطعی با توجه به افزایش تهدیدات، ایران نیز از ظرفیت بازدارندگی تهاجمی خود بهره برده است.
رویدادی که در «وعده صادق» شاهد آن بودیم و جمهوری اسلامی ایران با دفاع موشکی خود عملیاتی را سازماندهی کرد که طی آن هیمنه پوشالی رژیم غاصب صهیونیست شکست و این پیام را به کشورهای دیگر از جمله حاکمان منطقهای داد که صهیونیستها رو به زوال هستند و با یک اتحاد منطقهای میتوان این غده سرطانی که بحرانهای زیادی را به منطقه تحمیل کرده است، ساقط کرد. بدون تردید این بازدارندگی برای امنیت منطقه نیز کارآمد است و همانطور که در سقوط داعش به کمک کشورهای منطقه آمد درمقاطع دیگر نیزمیتواند درجهت کسب منافع ملتهای منطقه غرب آسیا مورد استفاده قرارگیرد.
درحال حاضر فروپاشی رژیم صهیونیستی، اتحاد جهان اسلام و نابودی نظام سلطه مهمترین آرمان جمهوری اسلامی ایران در این منطقه است و میتواند از اهرمهای بازدارنده برای تحقق این خواسته بهرهمند شود تابااتکا به آن استحاله جوامع اسلامی، تامین امنیت توسط رژیم صهیونیستی وترویج گفتمانهای لیبرال دموکراسی را که توسط طرفهای غربی به منطقه تحمیل میشود را کنترل کند.
مخالفت صریح ایران با حضور نیروهای خارجی برای تامین امنیت منطقه
حمایت از اسرائیل، مقابله با محور مقاومت، کنترل نفوذ منطقهای و برنامه هستهای ایران، دفاع از امنیت شرکای اصلی آمریکا در منطقه، مداخله و نقشآفرینی مؤثر در امور داخلی و سیاست خارجی کشورهای منطقه از جمله رویکردهای اصلی غربیها برای حضور در منطقه غرب آسیاست. ایالات متحده آمریکا با طرحهای مختلف نظیر خاورمیانه بزرگ، صلح ابراهیم، عادی سازی و … سعی دارند نیروهای خارجی را مسئول برقراری امنیت در منطقه کنند؛ سیاست متناقضی که با جنگ افروزی صهیونیستها در فلسطین اشغالی و حمایت بی قید و شرط آمریکا از رژیم غاصب کاملا ماهیت استعماری اش عیان شده است. کیفیت تامین امنیت منطقه از محورهای مهمی است که جمهوری اسلامی ایران در نشستهای دو جانبه و چند جانبه با دولتهای منطقه به آن تاکید دارد و معتقد است برقراری امنیت منطقه تنها با همیاری و همکاری کشورهای منطقه امکانپذیر است و از همین رو مخالف دخالت سیاسی و نظامی بیگانگان و باجدهی برخی کشورها به قدرتهای جهانی است.
تلاش دیرینه ایران برای تحقق امنیت و همکاری در منطقه
سیاست همسایگی دولت سیزدهم از جمله رویکردهایی بود که از ابتدای دولت با فعالسازی و احیای مناسبات سیاسی- اقتصادی جمهوری اسلامی ایران با همسایگان توانست تحرک فزایندهای به سیاست خارجی داده و منافع ملی کشور را براساس اصول مبتنی بر «عزت، حکمت و مصلحت» پیگیری کند تا ایده دیرینه جمهوری اسلامی ایران برای تحقق امنیت و همکاری در خلیجفارس که در طول چند دهه گذشته با طرحهای مختلفی نظیر مجمع گفتوگوی منطقهای، طرح صلح هرمز و امنیت دستهجمعی مطرح شده بود و در روزهای اخیر با سومین همایش گفتگوهای «ایرانی ـ عربی» پیگیری میشود به بار نشسته و همکاری و تعامل در منطقه غرب آسیا حاکم شده، اختلافات موجود در موارد مختلف حل و فصل شده و فضا مهیای تقویت مناسبات چندجانبه شود؛ وزیرخارجه کشورمان در سومین همایش گفتگوهای ایرانی و عربی با بیان این که اکنون بیشتر از هر زمانی نیازمند تداوم گفتگو و همکاری صادقانه و سازنده برای نیل به درک مشترک از فرصتها و ظرفیتهای ملل منطقه برای ارتقای همکاریها بین یکدیگر و همزمان شناخت چالشها و موانع چنین هدفی هستیم، گفت: مشترکات ما بیتردید فراوان است و میتوان ادعا کرد وزن و قوت مشترکاتمان بیشتر از نقطههای افتراق واقعی، ساختگی و تحمیل شده از بیرون است و بر این معتقدیم امروز از مرحله گفتگوهای ایرانی-عربی عبور کرده و به گفتگوهای منطقهای وارد شدهایم و فراتر از آن، امروز در مرحله همکاریهای منطقهای قرار داریم. پروژهای که در سالهای اخیر در چهار سطح دنبال شده است:
۱- روابط دوجانبه؛ که در این سطح به دنبال بازگرداندن روابط به ریل سابق با بازگشایی سفارتخانهها و کنسولگری ها، تشدید رفت و آمدهای دیپلماتیک، توسعه روابط اقتصادی و تقویت بعد گردشگری هستیم.
۲- روابط منطقهای؛ که ایران امید دارد با تقویت روابط در سطح دوجانبه فضای مساعدتری برای همکاری و همفکری در سطح منطقه ایجاد شود. حل سیاسی بحرانهای خاورمیانه از جمله در سوریه و یمن و ضرورت داشتن یک منطقه قوی برای مقابله با چالشهای نوپدید اصلی است که میتواند مورد توافق سایر بازیگران قرار گیرد.
۳- نهادسازی در منطقه؛ از یک نشست مشترک تا شکلگیری مجمع گفتگو و در نهایت تبدیل شدن به یک سازمان منطقهای که بتواند مسائل و معضلات منطقه را دریک سطح بالاتر موردگفتوگو قراردهد و ضمن راه حل بخشی به موضوعات بتواند ضمانت اجرایی هم ایجاد کند.
۴- تکوین امنیت دستهجمعی با اتخاذ تصمیمات منطقهای؛ باید یک عزم عمومی برای دفع تهدیداتی نظیر بیثباتی و ناامنی، رشد تروریسم، تمایل ائتلافغربی برای گسترش سلاحهای کشتار جمعی در غرب آسیا و… شکل بگیرد تا و این منطقه تبدیل به جولانگاه تروریستها نشود.
منبع: جامجم