آیا ازدواج با یک فرد معتاد که هردویمان عاشق یکدیگر هستیم، اشتباه است؟ اگر قول داد ترک کند، چی؟ میشود به او اعتماد و با او ازدواج کرد؟ میخواهم با او ازدواج کنم تا به همه ثابت شود که بهخاطر من ترک میکند، اشتباه است؟ و …. اینها سوالاتی است که ذهن برخی از مخاطبان را به خود مشغول میکند و برخی هم مانند ماجرای پربازدید اخیر با عنوان «پشیمانی زنی که بهخاطر عشقش از خانه فرار کرد» گاها با تایید گزاره آخر، چشمان خود را به روی حقایق میبندند و تصمیم خود را بدون در نظر گرفتن پیامدهای آن عملی میکنند. در ادامه، بخشی از صحبتهای این خانم را خواهید خواند و نکاتی از منظر روانشناسی مطرح میشود که باید همه دخترها و پسرهای دمبخت مورد توجه قرار دهند.
همه مخالف این ازدواج بودند
زنی که بعد از ۱۲سال زندگی مشترک به بنبست رسیده است، درباره دلیل درخواست طلاق توضیح میهد: «۱۲ سال قبل عاشق فرهاد شدم و در حالی که همه مخالف بودند تصمیم به ازدواج گرفتم و با او ازدواج کردم و حالا میخواهم طلاق بگیرم. فرهاد به شیشه اعتیاد دارد. فکر میکردم میتوانم کاری کنم که زندگی او عوض شود و آنقدر من را دوست داشته باشد که بتواند اعتیادش را ترک کند، اما اشتباه میکردم. پدرم قبل از ازدواجمان فهمید که معتاد است، به همین دلیل هم مخالف بود. البته آن زمان اعتیادش جدی نبود و تفننی میکشید، اما پدرم متوجه شده بود و بهشدت با ازدواج من مخالف بود؛ بنابراین از خانه فرار کردم. با فرهاد رفتیم شمال و بعد پدرم رضایت داد، اما گفت حق ندارم دیگر به خانه او بروم. حالا هم اعتیاد فرهاد شدید شده. او نسبت به من بدبین شده و چندین بار روی من دست بلند کرده است. به همین دلیل حاضر نیستم دیگر با او زندگی کنم، چون میدانم به من و دخترم آسیب میرساند».
نداشتن شناخت از اعتیاد و پیامدهایش
این خانم بهرغم این که میدانسته که خواستگارش شیشه مصرف میکند، باز هم با او ازدواج میکند. به این بخش از صحبتهایش دقت کنید: «فکر میکردم میتوانم کاری کنم که زندگی او عوض شود و آن قدر من را دوست داشته باشد که بتواند اعتیادش را ترک کند، اما اشتباه میکردم». این نوع تحلیل نشان میدهد که این فرد شناخت کافی از اعتیاد و پیامدهای آن ندارد. بارها در همین صفحه خانواده و مشاوره از پیامدهای اعتیاد به ویژه اعتیاد به مواد صنعتی گفتهایم.
اتکا به مواد به جای تواناییهای درونی
فردی که به شیشه اعتیاد دارد برای مدیریت هیجانات خود به جای اتکا به توانایی درونی به عاملی خارج از خود که همان مواد است احتیاج دارد. استعمال شیشه بهرغم این که به طور موقت توانایی جنسی و قدرت تمرکز و توجه را بالا میبرد ولی پس از مدتی فرد را دچار اختلالات زناشویی و شناختی میکند بهطوری که استعمال مکرر و مصرف با دوز بالا میتواند سبب بروز توهم و هذیان شود. در صورت عدم مصرف فرد دچار سندروم ترک میشود، یعنی این که فرد دچار بیقراری یا ولع و وسوسههای شدید برای استفاده مجدد میشود و برای به دست آوردن مواد ممکن است دست به اقدامات نابهنجار همچون پرخاشگری، سرقت، دروغ و … بزند.
تعهد و صمیمیت با شوهر شیشهای؟
مثلث عشق شامل صمیمیت، شور و شوق و تعهد میشود که از جمله مهمترین ملاکهای ازدواج سالم است. حال با توجه به عوارضی که موادی همچون شیشه دارد، آیا فرد مصرفکننده شیشه میتواند در رابطه عاطفی قرار بگیرد که در آن احساس صمیمیت و تعهد را تجربه کند؟ کسی که تمام فکر و ذکرش استعمال مواد باشد توانایی متعهد ماندن به اهداف، برنامهها و نیازهای خود و همسر خود را دارد؟ با توجه به تخریب شناختی و هیجانی که مصرف شیشه دارد، آیا این فرد مصرف کننده میتواند وظایف همسری و احتمالا والدی خود را در زندگی مشترک انجام دهد؟ یکی از ملاکهای مهم ازدواج بلوغ جسمانی، عاطفی و روانی افراد است، حال به نظر شما با توجه به عوارضی که از استعمال شیشه گفتیم آیا فرد مصرف کننده شیشه توانایی رسیدن به این نوع بلوغ را دارد؟ اگر حتی فقط پاسخ یکی از این پرسشهای مطرحشده، مثبت بود میتوانید به ازدواج با این افراد فکر کنید.
منبع: خراسان