روز نکبت، نماد یک حادثه شوم در جهان و تاریخ روابط بینالملل است. گذشت ۷۶ سال از این اتفاق نه فقط منجر به فراموش شدن مسأله فلسطین نشده بلکه حوادث اخیر غزه و کرانه باختری نشان داده که تمامی تلاشهای صهیونیستها طی این سالها بینتیجه بوده و امروز «مقاومت» است که موازنه قدرت در فلسطین را تعریف میکند و میتواند ملت فلسطین را به هدف نهایی و آرمانی خود بیش از هر زمان دیگری نزدیک سازد.
واژه «نکبت» یادآور دو خاطره بسیار بد در حافظه فلسطینیها و افکارعمومی است: نخست تشکیل رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ و دوم اخراج بیش از ۸۰۰ هزار فلسطینی از وطن خود در آن مقطع زمانی. روز نکبت نهفقط نماد فاجعهای است که در آن سال بر سر سرزمین فلسطین آمد بلکه نمایانگر سختیها و معضلاتی است که طی چندین دهه گذشته به این ملت تحمیل شده است.
یک تراژدی به وسعت تاریخ
در واقع «یومالنکبه» روایت یک تراژدی انسانی است که تخریب بخش اعظمی از بنیانهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حقوقی فلسطینیها را در پی داشت تا راه برای اعلام موجودیت یک رژیم نامشروع باز شود. تخریب بیش از ۶۷۵ شهر و روستا، اشغال مناطق فلسطینی نشین و تبدیل آنها به شهرکهای صهیونیستی، اخراج فلسطینیها، نابودی میراث و آثار هویت ملی فلسطین و جایگزینی نامهای عربی مکانها با نامهای عبری ازجمله اقدامات رژیم اشغالگر از سال ۱۹۴۸ تاکنون است. با این حال، موفقیت گروههای مقاومت در ۱۷سال گذشته در نوار غزه عصری نوین در رویارویی با رژیم صهیونیستی را پایه گذاشته که پس از مصیبتهای ملت فلسطین در یومالنکبه ۱۹۴۸ و همچنین بعد از تشکیل رژیم صهیونیستی قابل باور نبود. ویرانی گستردهای که جنگ اخیر در نوار غزه ایجاد کرده اگرچه از حد تصور فراتر میرود ولی تنها یکی از مظاهر مستقیم و تبعات ناشی از اشغالگری در ۷۶سالی است که از یومالنکبه و تأسیس رژیم جعلی اسرائیل میگذرد.
بحران تمامعیار برای صهیونیستها
در طول ۱۰ سال گذشته تقریبا هر دوسال یک بار شاهد یک هجوم نظامی از سوی صهیونیستها به نوار غزه بودهایم و درنتیجه این جنگها بیش از ۵۰هزار فلسطینی ساکن غزه تاکنون به شهادت رسیدهاند. در این بین، اما طوفانالاقصی نخستین عملیاتی است که فلسطینیان در آن ابتکار عمل حمله را برعهده داشتهاند. با شروع عملیات طوفانالاقصی اسرائیل بهانه جدیدی برای هدف قرار دادن این منطقه به دستآورد و ویرانسازی و کشتار وسیع غیرنظامیان برای انتقام گیری از شکست هفتم اکتبر را در هفت ماه گذشته به اجرا درآورده است. گفته میشود حجم ویرانی نوار غزه درحدی است که ۶۲درصد منازل مسکونی، یعنی بیش از۲۹۰هزار خانه تاکنون در آن کاملا از بین رفتهاند و بیش ازیک میلیون نفر از جمعیت این باریکه منازل خود را از دست دادهاند.
همچنین بانک جهانی اخیرا اعلام کرده ۱۸.۵میلیارد دلار برای بازسازی این منطقه مورد نیاز است. این رقم برابر با ۹۷درصد ارزش تولید ناخالص داخلی فلسطین است. ۷۶سال پس ازروزننگین نکبت، امروز نیزصهیونیستها در حال رقم زدن نکبتی به مراتب فاجعهبارتر در نوار غزه هستند؛ نکبتی که البته این بار با خشم وجدانهای بیدار جهانی در غرب مواجه شده؛ وجدانهایی که خواستار محاکمه زمامداران جنایتکار صهیونیست در مقابل دیدگان خشمگین مردم جهان و نزد محاکم بینالمللی هستند.
رژیمی که به سوی مرگ میرود
عامل اصلی شکست صهیونیستها در جنگ غزه را باید گفتمانی و ماهوی قلمداد کرد، نه راهبردی و تاکتیکی! در قرائت ماهوی از موضوع، ما بر تغییرات بنیادین و عمیقی متمرکز میشویم که تنها یکی از ثمرات آن، ازهمگسیختگی ساختارحکمرانی نامشروع صهیونیستها و متعلقات آن است. عملیات۷اکتبر/۱۵مهر، نقطه آشکارساز بیداری جمعی در فلسطین، منطقه و جهان علیه موجودیت صهیونیسم محسوب میشود. تقلیل این بیداری گسترده و تاریخساز به منازعات سیاسی ودرونساختاری در تلآویو، همان تلاشی است که رسانههای غربی وصهیونیستی باهدف لاپوشانی واقعیت اصلی صورت میدهند. امروزاساسا سخن گفتن ازدوگانه «نتانیاهو – گانتز» یا حتی «لیبرال – محافظهکار» در تلآویو معنایی ندارد.
از سوی دیگر با توجه به تمرکز جدی و مستمر افکار عمومی دنیا بر جنگ غزه، امکان سانسور یا وارونهنمایی حقایق جاری در آن وجود ندارد. وضع جنگ غزه برای مخاطبان خاص و عام در نظام بینالملل مشخص است: یکی اینکه رژیم اشغالگر صهیونیستی در سایه حمایت لجستیک و نظامی پنتاگون و سنتکام و حتی حضور مستقیم آمریکا در مدیریت جنگ، نتوانسته حماس را از بین ببرد یا غزه را تصرف کند. نبرد نامتقاون رزمندگان مقاومت با صهیونیستها، در مسیر مطلوبی (به سود مقاومت) پیش میرود و از سوی دیگر، منتج به انهدام زیرساختهای امنیتی، نظامی و اقتصادی اراضی اشغالی شده است. حماس، قدرت پیشبینی و محاسبه صهیونیستها را نه فقط در قبال عملیات طوفانالاقصی، حتی در طول جنگ غزه به چالش کشیده است.
منبع: جام جم