منتشر کنندگان و بازنشر دهندگان این تصاویر هم اضلاع دیگر این مثلث هستند. مثلثی که گاهی با اهداف از پیش تعیین شده برای کسب درآمد و توجه و گاهی از سر ناآگاهی تشکیل میشود.
در این زمینه تاکنون طی دو گزارش به موضوع چالشهای قانونی و والدینی که با اهداف مشخص، فرزند خود را تبدیل به «کودک کار مجازی» میکنند پرداخته است، اما آیا تنها والدین در انتشار تصاویر کودکان مقصر هستند؟
کودکانی که بلاگر به دنیا میآیند!
با آغاز ۷ سالگی، مدرسه به خانه دوم کودکان تبدیل میشود؛ نخستین مکان پس از خانه که کودک، زمانی نسبتا طولانی را در آنجا و در میان گروه همسالان خود میگذراند؛ بنابراین شیطنتها و بازیگوشیهایش در این موقعیت بیشتر میشود. نمودی از دنیای کودکانه او که گاهی دستمایه تولد محتوا توسط کادر مدرسه و گاهی بهانهای برای گرفتن فیلمهای یواشکی از کودک و انتشار آن در فضای مجازی میشود. روندی که از اواسط دهه ۹۰ و با انتشار فیلم کودکی که با لهجه اصفهانی ماجرای یک دعوای کودکانه را شرح میداد رونق بیشتری گرفت، در سالهای کرونا کمرنگ شد و با بازگشایی مجدد مدارس مجددا از سر گرفته شد؛ به شکلی که واژه جدید «معلم بلاگری» را به مکالمات روزمرهمان اضافه کرد.
برخی از «معلم بلاگرها» با استفاده از شیوههای جدید و خلاق در آموزش به الگویی برای دوری از روشهای قدیمی تدریس تبدیل شدند ولی در نقطه مقابل برخی دیگر به محض دیده شدن محتوای صفحهشان در فضای مجازی، تصمیم گرفتند کارگردان سناریویی باشند که بازیگرانی جز شاگردان کلاسشان ندارد. روندی که از مدارس ابتدایی آغاز شد و با دست به دست شدن ویدیوی معلم قائمشهری که با دانشآموزانش آهنگ «گنگستر شهر آمل» را همخوانی میکرد بیشتر به چشم آمد و حتی این اواخر بهانهای شد تا معلمبلاگرها سر کلاسهای تخصصی کنکور هم از دانشآموزان فیلم بگیرند و با کپشنهای تمسخرآمیز منتشر کنند.
موارد مشابه با آنچه که تاکنون مثال زدیم کم نیستند، اما این موارد گلدرشت سبب شد تا آموزش و پرورش به شکل جدی به موضوع ورود کند به شکلی که علی فرهادی – سخنگوی وزارت آموزشوپرورش -اعلام کرد: «معلم بلاگری ممنوع است. حریم خصوصی دانشآموز، محترم است و باید توسط خانواده و نظام تعلیم و تربیت در مدرسه حفظ شود. دانشآموز آسیبپذیر و در دفاع از حقوق خود ضعیف است، زیرا بلوغ ندارد و سنش کم است، بنابراین اگر معلمان در فضایی بهعنوان معلم بلاگر فعالیت داشته باشند و حقوق خصوصی دانشآموز را نقض کنند طبق قانون با آنها برخورد میشود.»
با این حال «معلمبلاگرها» تنها مقصر انتشار تصاویر کودکان در فضای مجازی نبودند. از سال ۹۸ و با مجازی شدن آموزشها به بهانه کرونا، انتشار تصاویر کودکان در فضای مجازی شکل و شمایل دیگری پیدا کرد. با توجه به آنلاین بودن آموزشها، گاهی کودکان به شکل تصویری در کلاس درس آنلاین حاضر میشدند که در این صورت علاوه بر معلم تمام همکلاسیها هم به تصویر دسترسی داشتند. از طرفی گاهی نیز لازم بود تا والدین حین انجام تکلیف، آزمایش علمی و… از فرزندشان فیلم بگیرند و آن را در گروه کلاسی بارگزاری کنند و درست در همین نقطه بود که فیلمهای متعددی از کودکانی که در حال درس خواندن شیطنتهای خاصی میکردند، به درستی پاسخ سوالات را نمیدادند، از گوشه کنار خانه کسی پاسخ درست به سوالات را برایشان میخواند و … در فضای مجازی وایرال شد.
در واقع اینجا دیگر نه والدین و نه حتی معلمها نقشی در انتشار تصاویر نداشتند، بلکه سایر پدر و مادرها با زیر پا گذاشتن اخلاق اقدام به انتشار فیلمهای کودکان از گروه درسی میکردند. محتواهایی که حتی با گذشت دو سال از حضوری شدن مدارس هنوز هم در اینستاگرام بازنشر میشود و کافیاست تنها بخشی از یک اصطلاح به کار برده شده در ویدیو را در موتور جست و جوی گوگل سرچ کنید تا صدها سایت و صفحه انتشار دهنده این محتوا مقابل چشمانتان ظاهر شود.
در این شرایط به نظر میرسد همانگونه که لازم است مطالبهگری برای وضع قوانین دقیق و مشخص برای برخورد با منتشر کنندگان تصاویر کودکان در فضای مجازی که نقض حریم شخصی آنها را در پی دارد صورت گیرد، در عین حال باید به این پرسش پاسخ داد که آیا فرهنگسازی درستی برای این موضوع صورت گرفته است؟ آیا اگر برای بارگزاری یک عکس دسته جمعی از تک تک بزرگسالان سوال میکنید که نسبت به این کار رضایت دارند یا خیر؟ از کودکان هم این سوال را میپرسید و آیا آنها میتوانند بر مبنای تعقل پاسخ شما را بدهند؟
سوالاتی از این دست کم نیستند و احتمالا تا زمانی که فرهنگِ عدم انتشار تصاویر کودکان با هر نیتی در فضای مجازی شکل نگیرد، نمیتوان پاسخ مشخصی به آنها داد چرا که احتمالا اگر از دوستتان که ویدیوی شیطنت یک کودک را برایتان فرستاده دلیل کارش را بپرسید و به او توضیح دهید که با این کار باعث از بین رفتن حریم شخصی کودک شده است؛ پاسخ بشنوید: «آخه خیلی بامزه بود، گفتم توام ببینی!»
در چنین موقعیتی حتی اگر نیت بدی هم پشت بازنشر ویدیوی کودک نباشد، اما هر یکبار بازنشر آن باعث وایرال شدن محتوا میشود. محتوایی که ممکن است بر زندگی آینده و روحیات کودکی که خودش انتخاب نکرده شناخته یا معروف شود، اثرات جبرانناپذیری بگذارد و قطعا ما هم حتی با یک بار ارسال ویدیو برای دوستمان در پایدار ماندن این چرخه معیوب مقصر هستیم.
منبع: ایسنا